نشریه الکترونیکی خبرستان

والحه یکی از القاب حضرت فاطمه میباشد

نشریه الکترونیکی خبرستان

والحه یکی از القاب حضرت فاطمه میباشد

واقعیتی شنیدنی بسکتبال غولها

با فضیلت ترین شما کسانى باشند که اخلاقشان نیکوتر باشد و همنشین نواز باشند، آنها با مردم انس گیرند و مردم با آنها انس گیرند و روى فرششان نشینند  

 

رسول خدا (صل الله علیه و آله) 

 

بسکتبال غولها 

 

خلبان کازاکی چندی پیش با گزارش مشاهدات عجیبش در تمام دنیا مشهور شد.او داستان را اینطور تعریف میکند: 

هوا کاملا آبی بود و هیچ مانعی برای پرواز وجود نداشت من قصد داشتم یکی از جنگنده های جدید را امتحان کنم.درواقع نمی خواستم قبل از این که خودم سوارش شده باشم افراد پایین تر از من با آن پرواز کنند.این احساس مسئولیت همیشه با من است.ساعت دو بعد از ظهر ....

 

 بقیه در ادامه مطلب

 

 

برچسب ها 

 خلبان کازاکی   بسکتبال غولها   داستان عجیب  عجیب ترین داستان   توپ بزرگ   غول    

داستان شنیدنی     عجایب    رویا اما واقعی  داستان خلبان    داستان واقعی  ماجرای عجیب 

عجیبترین ماجرا    ماجرای ترسناک    داستان ترسناک   ماجرای واقعی  دلهره و ترس 

داستانهای زیبا      ماجرای عجیب پرواز     ماجرای خلبان   واقعیت ترسناک

از زمین بلند شدم.هیچ کس همراهم نبود.هرچند الآن میگویم ای کاش کسی آنچه را که من دیدم میدید.کاملا از زمین ارتفاع گرفته بودم و قصد داشتم باز هم بالاتر بروم.این کار همیشه برای امتحان جنگنده های جدید لازم است.به قدری بالا رفتم که احساس کردم از حد مجاز و مرز خطر عبور کردم.همان موقع بود که در نور شدید روبرویم منظره ای عجیب و وحشتناکی دیدم.چیزی همانند یک توپ بسیار بزرگ و قهوه ای در بالای ابرها شناور بود.از دور شبیه یک توپ بسکتبال به نظر میرسید.مثل این بود که در یکی از مسابقه های بسکتبال توپ را بالا انداخته باشند و توپ از ابرها هم گذشته باشد.به سرعت به آن جسم که دیگر اندازه یک توپ نبود نزدیک شدم.انگار بیست یا سی توپ را به هم بسته بودند.چیزی به اندازه یک بالون.... 

اولین چیزی که به فکرم رسید عکس انداختن یا فیلم گرفتن از این شیء بود.اما به دلیل ناوارد بودن با سیستم های این جنگنده نتوانستم دستگاه عکس برداری آن را فعال کنم.توپ که نزدیک شدن مرا میدید کمی در جایش ثابت ماند و بعد با یک حرکت ناگهانی از جایش بالا پرید دوباره پایین آمد و باز دوباره بالا پرید.خدای من مثل این بود که غولهای نامرعی مشغول بازی بسکتبال بودند.توپ حداقل ده بار این حرکت را تکرار کرد و بعد با حرکتی قوس مانند از من دور شد.دیگر نتوانستم آن را تعقیب کنم.اما تا لحظه ای که ناپدید شود میدیدم که غولها همچنان مشغول پاسکاری و زمین زدن آن توپ هستند. 

  

ممنون که باز هم به این وبلاگ اومدین لطفا به من بگید که چطوری این وبلاگ را بهتر کنم راهنمایی هایی در مورد گرافیک یا تم و موضوعات آن  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد